خانم باقری از معلمان خلاق شهرستان خوسف در خراسان جنوبی است که از سال ۹۳ به برنامه «با من بخوان» پیوسته است. او حتی در دوران شیوع ویروس کرونا به فعالیت خود ادامه میدهد. با رقیه باقری که از مربیان برگزیده طرح «با من بخوان» و از برندگان نخستین دوره جایزه جبار باغچهبان، همزاد سیمرغ است گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
چه شد که سراغ بحث ترویج کتابخوانی رفتید؟
من در منطقه عشایری نوغابخور معلم پایه اول ابتدایی هستم. مدرک تحصیلی بنده هم کارشناسی ارشد علوم اسلامی و حدیث است. سال ۱۳۹۳ و از طرف آموزش و پرورش به کارگاههای «با من بخوان» دعوت شدم؛ «با من بخوان» برنامهای برای ترویج کتابخوانی برای همه کودکان به ویژه کودکان محروم و در بحران است. این برنامه زیر نظر مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان اجرا میشود. من هم با گذراندن دورههای کتابخوانی فعالیت کتابخوانیام را شروع کردم. دورههای «جام باشگاههای کتابخوانی» را هم از طریق فرهنگ و ارشاد اسلامی گذراندم. کار با بچهها را از سال ۱۳۸۷ با بچههای پیشدبستانی شروع کردم. عشق به بچهها موجب شد سراغ بحث کتابخوانی هم بروم.
۱۶ سال کار با بچهها سبب شد که ارتباط بیشتری با آنها داشته باشم اما برنامههای آموزش و پرورش برای این بخش، تلنگری بود که به طور جدی به بحث کتابخوانی برای بچهها بپردازم. هر چند من از کودکی عاشق کتاب و مطالعه بودم و همیشه کتاب اولویت اول زندگی من بوده است اما تا پیش از آشنایی با کارگاههای ترویج کتاب چون شناخت درستی از ادبیات کودکان و مشخصاً کتاب کودک نداشتم کتابهای سوپرمارکتی برای بچهها انتخاب میکردم اما شرکت در کارگاههای آموزشی موجب شد با کتابهای خوب کودک آشنا بشوم. شعار کارگاههای ما هم «کودکان حق دارند کتاب باکیفیت بخوانند» بود. برای اینکه با بحث کتاب کودک و مباحث کتابخوانی کودک بیشتر آشنا بشویم کتابهایی در اختیار ما قرار گرفت از جمله آواورزی و الفباورزی و خوشبختانه این کتابها برای من کاربردی بود چون توانستم با دانشآموزانم ارتباط بهتری بگیرم. اوایل کار یعنی سالهای ۹۳ و ۹۴ و در طول یک سال حدود ۲۰ جلد از این کتابها را با بچهها کار کردم و چون باید همه آنها را خودم کامل میخواندم کمی برای من سخت بود. کار من با بچهها به «بلندخوانی» کتاب خلاصه نمیشد. در زمینه نمایش، نقاشی، بازی و خلاصه حوزههای مختلف مرتبط با کودکان باید به طور جدی با آنها کار میکردم و همین اتفاق هم افتاد.
وقتی میگوییم بچهها حق دارند کتاب باکیفیت مطالعه کنند دقیقاً یعنی چه و کتابهای سوپرمارکتی چه آسیبی برای کودکان به همراه دارد؟
کتابهای سوپرمارکتی معمولاً کتابهایی هستند که با مشکلات فراوانی در متن، گرافیک، تصویرسازی و حتی کاغذ مواجهاند. خالق این گونه آثار معمولاً ناشران، تصویرگران، شاعران و نویسندگانی هستند که نه وسواس لازم برای خلق این کتابها دارند و نه از سواد کافی در این حوزه برخوردار هستند. از این جهت وقتی این کتابها را میخوانیم متوجه میشویم نویسنده حتی اصول ابتدایی نوشتن را هم رعایت نکرده است یعنی در انتخاب کلمات مناسب برای کودکان وسواس نداشته و یا جملات طولانی و تکراری برای بچهها استفاده کرده است. ممکن است برخی از این داستانها پیام روشنی هم نداشته باشند و به قول معروف کودک از خواندن آن نه لذت ببرد و نه چیزی به او اضافه بشود. در این کتابها همچنین به سن و سال کودکان هم توجه نشده است.
اما کتابهای باکیفیت همان کتابهایی هستند که شاعران، نویسندگان، تصویرگران و ناشران خبرهای آنها را خلق میکنند و برای کودکان سودمند هستند و مهمتر اینکه کودک از خواندن این آثار هم لذت میبرد و هم چیزی یاد میگیرد. این مسائل بخشی از تفاوتهای کتاب سوپرمارکتی و کتاب خوب یا باکیفیت است.
در فرایند «بلندخوانی» ما به دنبال چه چیزی هستیم و بیشتر مد نظر بنده این است که اصلاً چرا بلندخوانی کتاب؟
وقتی بچه بودیم و کتاب میخواندیم کسی نبود که به ما شناسنامه کتاب را معرفی کند مثلاً ناشر، نویسنده یا تصویرگر کتاب کیست و اطلاعاتی از این دست.
در بحث بلندخوانی کتاب، بچهها با شناسنامه کتاب آشنا میشوند و از بچهها هم میخواهیم که در زمان بلندخوانی حتی شناسنامه کتاب را هم معرفی کنند و بخوانند تا با زحمتی که از طرف یک عده برای خلق کتاب کشیده شده است آشنا شوند. از طرفی چون سواد پایه و سوادآموزی را برای بچهها در نظر گرفتهایم باید همان زبان معیار و به کار رفته در کتاب را برای بچهها استفاده کنیم نه اینکه به زبان محاوره اثر را بخوانیم تا گفتار کودک نیز تقویت شود و چارچوبهای زبان فارسی هم ملکه ذهن او بشود. من در روستا دانشآموزانی داشتم که خجالتی بودند، در فعالیتهای گروهی وارد نمیشدند اما کمکم به مدد همین بلندخوانیها شریک فعالیتها شدند.
بلندخوانی کمک میکند به بهبود یادگیری دانشآموزان همین طور موجب تقویت کار گروهی بچهها میشود. بچهای که خجالت میکشید درس را جواب بدهد و یا خجالت میکشید اظهارنظر بکند وقتی عروسک شخصیت کتاب را به او نشان میدهیم جواب آن عروسک را میدهد و یا وقتی مثلاً ماسکهای شخصیتهای یک کتاب را درست میکنیم و به کودکان میگوییم شما دیگر خودتان نیستید و این شخصیتها هستید میتوانند نقش اجرا کنند. البته بلندخوانی فواید دیگری هم دارد که از حوصله این گفتوگو خارج است.
من در پایان دوره کتابخوانی به بچهها گواهی هم اهدا میکنم تا هم تشویق شوند و هم خاطرهای برای آنها باشد و بدانند کار ارزشمندی انجام دادهاند.
معلمها میتوانند تأثیر زیادی در ترغیب دانشآموزان به کتابخوانی داشته باشند همچنان که شما با توجه به این تأثیر در ترویج کتاب قدم گذاشتهاید. توصیه شما به معلمها چیست؟
کتاب در تدریسها و در اداره کلاس همواره برای من بهترین راهگشا بوده است. چون معلم قرآن هم هستم و با برخی ادارات و نهادها در ارتباطم، کتابخوانی را تنها در پیشدبستانی خلاصه نکردهام و مثلاً زمانی که در دارالقرآن مربی قرآن بودم کلاس بنده بیش از ۴۰ قرآنآموز داشت چون کتاب خواندن مرتبط را جزئی از کلاسم گذاشته بودم و معتقدم آموزش یک ربع بیشتر نباید باشد. تلاشهای من برای ترغیب بچهها به مطالعه سبب شد آنها عشق و علاقه بیشتری به قرآن پیدا کنند. در کنار درس قرآن، تئاتر، سرود، پردهخوانی و... با بچهها کار میکردم و این موجب یادگیری بهتر و جذابتر شدن درس قرآن میشد. به طور کلی کتابخوانی میتواند تأثیرهای شگرفی بر بچهها داشته باشد به خصوص در مناطق محروم و روستایی که نیاز است تلاشهای بیشتری بشود تا بچههای این مناطق با کتاب و مطالعه آشنا شوند.
نظر شما